رباخواران بى تعادل هايى همچون ديوانگان

پدیدآورجعفر سبحانی

نشریهمکتب اسلام

شماره نشریه1

تاریخ انتشار1388/10/14

منبع مقاله

share 1575 بازدید
رباخواران بى تعادل هايى همچون ديوانگان

آيه الله جعفر سبحانى
مثل هاى زيباى قرآن(17)

((الذين يإكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس ذلك بإنهم قالوا انما البيع مثل الربا إحل الله البيع و حرم الربا فمن جإه موعظه من ربه فانتهى فله ما سلف و إمره الى الله و من عاد فإولئك إصحاب النار هم فيها خالدون))(1).
((كسانى كه ربا مى خورند برنمى خيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان ديوانه شده و نمى تواند تعادل خود را حفظ كند اين به خاطر آن است كه گفتند: داد و ستد هم مانند ربا است درحالى كه خدا بيع را حلال كرده و ربا را حرام(زيرا فرق ميان اين دو بسيار است) و اگر كسى اندرز الهى به او رسد و از رباخوارى خوددارى كند, سودهايى كه در سابق به دست آورده, مال اوست و كار او به خدا واگذار مى شود و اما كسانى كه باز گردند, اهل آتشند و هميشه در آن مى مانند)).

تفسير واژه ها

1. ((ربا)) به معنى افزايش است و در اصطلاح عبارت است از اين كه فردى از كسى وام بگيرد به اين شرط كه در موقع پرداخت بيش از آنچه گرفته است, بپردازد.
خاقانى مى گويد:
تا يك دهى به خلق, دوخواهى ز حق جزا
آن را ربا شمر كه شمردى عطاى خويش
2. ((خبط)) در لغت عرب به معنى نشستن شتر بر زمين با كوبيدن دستهايش بر آن است, سپس در مورد كسى كه تعادل بدن را به هنگام راه رفتن حفظ نمى كند, ((خبط)) به كار مى رود زيرا شيوه راه رفتن اين شخص به شيوه نشستن شتر بر زمين است و در برخى از استعمالات آن كسى كه بدون آگاهى وارد كارى شود, به آن مى گويند كار خبطى انجام داد.
3. ((مس)) كنايه از جنون است.
پيش از اين كه به تبيين تشبيه آيه بپردازيم به نكات آيه اشاره مى كنيم:
1. آهنگ آيه آهنگ قانون گذارى نيست, بلكه حاكى از آن است كه قبلا تحريم ربا اعلام شده و در اينجا به بيان كيفر رباخواران پرداخته شده است.
و از آيه 78 سوره بقره استفاده مى شود كه مسلمانان حتى پس از تحريم ربا از رباخوارى دست برنداشته بودند و لذا آنان را هشدار مى دهد و مى فرمايد:
((يا إيها الذين آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقى من الربا ان كنتم مومنين فان لم تفعلوا فإذنوا بحرب من الله و رسوله فان تبتم فلكم رووس إموالكم لا تظلمون و لا تظلمون))(2).
((اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا بترسيد و آنچه از مطالبات ربا باقى مانده رها كنيد اگر ايمان داريد. اگر چنين نكنيد بدانيد با جنگ با خدا و رسول او روبه رو خواهيد بود و اگر توبه كنيد سرمايه هاى شما از آن شماست(اصل سرمايه بدون سود) نه ستم مى كنيد و نه بر شما ستم وارد مى شود)).
اين بخش از آيات حاكى است كه مسلمانان صدر اسلام آنچنان نبودند كه به مجرد تحريم عموما دست از كار خود بردارند, بلكه هشدارهاى پياپى سبب مى شد كه آنان از اعمال زشت مانند ربا كنار بروند.
مع الوصف مدعيان عدالت صحابه, همه را عادل دانسته و به تعداد صحابه, معصوم معرفى مى كند.
2. آيات ((ربا)) پس از آيات صدقه آمده و ارتباط اين دو كاملا ارتباط دو شىء متقابل و متضاد است زيرا ((ربا)) گرفتن مال ديگران بدون عوض است درحالى كه صدقه پرداخت مال بدون عوض مى باشد, و هر چقدر ربا آثار ويرانگرى داشته باشد, صدقه آثار سازنده دارد.
3. قرآن مجيد در پاره اى از گناهان كبيره لحن بسيار شديدى دارد مانند آيات مربوط به قمار و شراب و زنا و قتل نفس ولى هرگز از نظر شدت لحن به پايه آيات ربا نمى رسند زيرا رباخوارى را نوعى اعلام جنگ با خدا معرفى مى كند, و اين حاكى از آن است كه آثار ويرانگر اين عمل آنچنان فاجعهآميز است كه قرآن براى جلوگيرى از آن به اين تشبيه متوسل شده است.
4. ظاهر آيه حاكى از آن است كه ديوانگى افراد بر اثر تماس شيطان با فرد ديوانه است كه مايه زوال عقل و خرد او مى گردد, و اين نظريه در ميان عرب رايج بود.
اكنون سوال مى شود كه از نظر قرآن علت جنون, مس شيطان و يا جن است؟ درحالى كه از نظر علوم امروزه علت ديوانگى همان اختلالاتى است كه در اعصاب ادراكى پديد مىآيد, اما چگونه ميان نقل و عقل جمع كنيم؟
به ديگر سخن نقل مى گويد: ديوانگى افراد معلول تصرفات موجوداتى مانند شيطان و جن است درحالى كه علم مى گويد: ديوانگى معلول پيدايش اختلالات در دستگاه ادراكى انسان است.
در اينجا جوابهاى مختلفى گفته شده كه از نظر خوانندگان مى گذرد:

پاسخ نخست

تشبيهى كه در اين آيه صورت پذيرفته, نوعى همراهى با عقيده توده مردم است چون نوع مردم آن زمان جنون را معلول تصرف جن مى دانسته اند, قرآن نيز با اين عقيده همراهى كرده است, و اين همراهى مانعى ندارد زيرا تنها تشبيه است (خالى از حكم و تصديق) معنى آيه اين است كه حال رباخواران مانند حال ديوانه است كه شيطان در او تصرف كند و شيطان را بر عقل خويش مسلط كند.
علامه طباطبائى(ره) بر اين پاسخ خرده گرفته مى گويد: خداى متعال اجل از اين است كه در كلام خود به هر نحو به باطل و لغو استناد جويد جز اين كه بطلانش را بيان كرده و آن را رد نمايد چنان كه در آيه 42 از سوره فصلت مى فرمايد: ((لا يإتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه)) و در آيه 14 از سوره طارق مى فرمايد: ((انه لقول فصل و ما هو بالهزل))(3).

پاسخ دوم

مولف ((المنار)) در صدد تصحيح ظاهر آيه برآمده و مى گويد:
((مقصود از جن زدگى كه مايه ديوانگى مى شود, همان ميكروبهاى ريزى است كه با ميكروسكوپها ديده مى شود, و متكلمان مى گويند: جن جسم زنده است كه ديده نمى شود پس چه مانعى دارد كه ظاهر آيه را بگيريم و آن را با دانش روز هماهنگ كنيم))(4).
ضعف اين پاسخ نيز روشن است, زيرا در آيه مورد بحث عامل جنون ((مس شيطان)) معرفى شده نه ((مس جن)).
تفسير شيطان در آيه ((يتخبطه الشيطان)) به ميكروب از مصاديق تفسير به رإى است كه مولف ((المنار)) براى جمع كردن بين عقل و نقل به آن دست زده است درحالى كه آيات مربوط به شيطان او را به گونه اى معرفى مى كند كه نمى توان آن را به ميكروبهاى ريز تفسير كرد, مثلا درباره آدم و حوا مى فرمايد:
((فإزلهما الشيطان عنها فإخرجهما مما كانا فيه...))(5).
((شيطان آدم و حوا را لغزانيد و آن دو را از بهشت بيرون كرد)).
در آيه ديگر مى فرمايد:
((انما يريد الشيطان إن يوقع بينكم العداوه و البغضإ فى الخمر و الميسر))(6).
((شيطان مى خواهد به وسيله شراب و قمار در ميان شما دشمنى را گسترش دهد)).
اين آيات حاكى است كه شيطان يك موجود عاقل و دانا است كه با نقشه هاى گوناگون بشر را گمراه مى سازد.

پاسخ سوم

جنون ممكن است سبب محسوس و غير محسوس داشته باشد, بلكه اسباب قريبه آن همان اسباب طبيعى مانند اختلاف اعصاب و آفت فكر و مغز است و با وساطت آنها به شيطان نسبت داده مى شود چنان كه كرامات به ملك نسبت داده مى شود, با اين كه اسباب طبيعى در كار است.
در قرآن شريف (سوره ص آيه 1) از قول ايوب پيغمبر نقل مى كند كه به پروردگار عرض كرد: ((انى مسنى الشيطان بنصب و عذاب)) و در سوره انبيإ آيه 83 مى فرمايد: ((انى مسنى الضر و إنت إرحم الراحمين)) و منظور از ((ضر)) همان مرض است كه بدان مبتلا شده بود, و مرض اسباب طبيعى دارد كه در بدن ظاهر مى شود, در عين حال ايوب آن را در آيه اول به شيطان نسبت داده است(7).
در هر حال اين مسإله نياز به بررسى بيشترى دارد و الان نمى توان درباره آن قضاوت قطعى كرد و اكنون با توجه به اين امور به تبيين تشبيه مى پردازيم, بارها گفته ايم تمثيل دو پايه دارد:

الف. مشبه به

ب. مشبه

مشبه به: انسان ديوانه است كه به هنگام راه رفتن تعادل خود را از دست مى دهد و افتان و خيزان راه مى رود, به زمين مى خورد و برمى خيزد, و اين يك مسإله مشهود و ملموس است و اگر همه مجنون ها چنين نباشند بسيارى از آنان چنين راه مى روند.
و اما مشبه حال رباخوار است كه او هم مانند انسان مجنون افتان و خيزان راه مى رود.
اكنون سوال مى شود كه چگونه آنان داراى چنين ويژگى هستند؟
در اينجا مفسران آرإ و نظرات مختلفى دارند كه يادآور مى شويم:
الف. مقصود اين است كه آنان در روز قيامت داراى چنين حالتى مى باشند و چنين حالت نشانه رباخوارى در دنيا است.
معنى آيه اين است كه آنان ديوانه وار از قبرها برمى خيزند همچنان كه انسان مجنون از زمين برمى خيزد.
ب. هدف آيه تبيين شخصيت اجتماعى رباخواران در دنيا است زيرا عمل آنان عمل ديوانگان است كه فاقد تفكر صحيح اجتماعى مى باشند, زيرا ربا توازن و تعادل اجتماع را به هم مى زند و نظمى را كه بر راه راست انسانى درون فطرى حكومت مى كند, از بين مى برد. و اين همان ((خبطى)) است كه رباخوار بدان مبتلا مى شود, زيرا رباخوارى موجب اين مى گردد كه نظام داد و ستد و معاوضه در نظر او مختل شود و ديگر ميان خريد و فروش عادى و بين رباخوارى فرق نگذارد, و اگر او را به ترك رباخوارى دعوت كنند بگويد: بيع هم مثل ربا است و مزيتى بر آن ندارد تا دست از ربا برداريم و به بيع بپردازيم. همين كلام در آيه شريفه دليل خبط رباخوار قرار داده شده مى فرمايد:((ذلك بإنهم قالوا انما البيع مثل الربا))(8).

پاسخ به يك پرسش

رباخواران در تصحيح عمل خود مى گفتند: فرقى ميان بيع و ربا نيست, و ربا نيز مانند بيع است و همين طورى كه بيع حلال است, ربا نيز حلال است اين منطق رباخواران بود.
ولى قرآن در مقام بيان منطق آنان مى فرمايد: آنها مى گويند ((انما البيع مثل الربا)) بيع مثل ربا است, در حالى كه منطق آنان بر عكس اين تعبير بود.
پاسخ اين سوال روشن است و آن اين كه آنان براى مبالغه در تحليل ربا از واقعيت گفتار خود پا فراتر نهاده بيع را به ربا تشبيه كردند تا از اين طريق در تحليل ربا مبالغه بيشترى كنند.
در حقيقت اين نوع كلام متضمن قلب است كه در برخى از موارد بكار مى رود.

پینوشتها

1. بقره: 275.
2. بقره: 278 - 279.
3. همانا آن گفتارى جدا سازنده(ميان حق و باطل) است و آن شوخى نيست.
4. المنار, ج3, ص 95.
5. بقره: 36.
6. مائده: 91.
7. الميزان: ج3, ص 413.
8. الميزان: ج2, ص 413.

مقالات مشابه

بازخوانی مفهوم ربا در قرآن کریم بر پایۀ روش معناشناسی ساخت‌گرا

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهمحمد حسن شیرزاد, محمد حسین شیرزاد

بررسی تطبیقی اعجاز تشریعی قرآن در آیات تحریم ربا

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهزهرا حیدری ابروان, بی‌بی‌‌حکمیه حسینی, محمد علی طاهری

واکاوی بیان شیوه‌های تمثیلی در قرآن کریم

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهمجید خزاعی, مجیدرضا کمالی بانیانی, محمدرضا کمالی بانیانی, مهدی‌رضا کمالی بانیانی

بررسی مقاله «ربا» در دائرة المعارف قرآن لایدن

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهمحمدجواد اسکندرلو, صمد اسمی قیه باشی

«تمثیل» ابزار مشترک قرآن کریم و أناجیل

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهفیض‌الله اکبری دستک

جستارى بر انواع تمثيل در مَثَل ها و قصّه هاى قرآن كريم

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهنیلوفر رضازاده, فاطمه شاهرودی

تبيين عبارت (من كل مثل) در قرآن كريم

نام نشریهحسنا

نام نویسندهسهیلا جلالی, فریده امینی

تفسير حکمت تکرار «تمثيل دنيا» در قرآن

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهرحمت‌الله عبدالله‌زاده, محمدتقی رفعت‌نژاد, شیدالله رستخیز شورکایی

فرهنگ نامه ای قرآنی از لون دیگر

نام نشریهکتاب ماه دین

نام نویسندهاسماعیل باغستانی

جنبه های روانشناختی در تمثیل های ادبی قرآن و تأثیر آن در تربیت انسان

نام نشریهلسان مبین

نام نویسندهسیداسماعیل حسینی اجداد, رحمت پورمحمد, محمدبهرامی نصیر محله